فاطمی نژاد/
قصههای قرآنی به عنوان یکی از مهمترین ظرفیتها برای مطرح کردن و انتقال مفاهیم قرآنی به عرصه فردی و اجتماعی و ارائه الگوها برای مخاطبان با هر سطح از فهم و دریافت مطرح بوده است. نشست «واکاوی ظرفیتها و ظرافتهای قصه در قرآن کریم» از سلسله نشستهای ضعف مرجعیت و حضور قرآن در فرهنگ عمومی و تخصصی با سخنرانی حجتالاسلام جواد محدثی، محقق و پژوهشگر در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
محدثی در ابتدای برنامه و در تحلیل چرایی استفاده قرآن از قصه و داستان به چهار دلیل عمده اشاره کرد و عنوان داشت: نخستین مسئله بحث تربیت و آموزش است. دوم، ذکر قصه و استفاده از آن به عنوان بهترین روش تفهیم مطالب است. کشش و جاذبه قصه سومین دلیل بهره بردن از قصه توسط قرآن است. دلیل چهارم نیز استفاده از قصه برای بیان حقایق و عبرتآموزی مخاطب است.
مبارزه با اساطیر و تحریفهای تاریخی
وی در ادامه به تشریح اهداف قصههای قرآنی پرداخته و گفت: هدف در اینجا یعنی اینکه پس از بیان قصهها قرار است مخاطب به چه دریافت و فهمی برسد. یکی از اهداف، بیان حقایق دینی است. دیگری بحث عبرت و تفکر است که از سرگذشت اقوام پیشین عبرت گرفته شود و قدرت خدا برای تنبیه و کیفر که در این حکایات مطرح شده، مورد توجه مردم قرار بگیرد. مبارزه با اساطیر و تحریفهای تاریخی از دیگر اهداف است. بیان صورت صحیح این حکایات توسط قرآن با هدف جلوگیری از تحریف و انحراف اصل قضیه صورت میگیرد. آرامش خاطر پیامبر و دلگرمی مؤمنان در مسیر ایمان نیز اهداف دیگر قصههای قرآن است.
وی با بیان اینکه موضوعات متفاوتی در داستانهای پیامبران محور قرار میگیرند، خاطرنشان کرد: ویژگی قصص قرآن، هدفمند بودن این داستانهاست، یعنی صرفاً برای نقل تاریخ و سرگرمی بیان نشده است. ما این هدفمندی را هم در سبک قصههای قرآنی و هم در زبان جذاب و پرکششی که در بیان و پرداخت قصهها استفاده شده، میبینیم.
وی افزود: محوریت هدف و پیام در قصههای قرآن دلیلی است بر اینکه چرا بسیاری از داستانها به طور کامل بیان نشده است. با محوریت پیام میتوان فهمید که چرا به بخشی از قصه اشاره شده و در بعضی، زمان و مکان و نام شخصیت ها مورد اشاره قرار نگرفتهاند. هدف تربیتی از بیان قصه مهمترین ویژگی این قصههاست، به عنوان مثال وجود عنصر تکرار در برخی داستانها مثل قصه حضرت موسی به همین دلیل عنصر تربیتی آن است.
وی با دستهبندی قصههای قرآن به سه بخش، عنوان داشت: به لحاظ تاریخی بخشی از داستانهای قرآن مربوط به داستانهای گذشتگان و پیش از اسلام است؛ بخشی مربوط به نزول قرآن و بخشی دیگر نیز درباره وقایعی است که در آینده تحقق خواهد یافت که وعده شکست مشرکین و غلبه روم بر ایران از این موارد هستند.
وی اضافه کرد: 1000 آیه از قرآن متضمن قصه است که طولانیترین آنها، داستان حضرت موسی(ع) و کاملترین آن داستان حضرت یوسف(ع) است.
مدلهای امروزی استفاده از قصههای قرآنی
وی در ادامه با اشاره به صورت بندیهای متفاوتی که میتوانند از قصههای قرآنی برای ارتقای نقش آن در عرصه عمومی استفاده شود، اشاره و تصریح کرد: قصههای مکتوب به صورت تکنگاری و مجموعهای، قصههای مصور و استفاده از عناصر تصویری، پویانمایی قصههای قرآن، نمایشهای عروسکی با محوریت قصههای قرآنی، فیلمهای سینمایی و سریالهای بلند، همه اشکال متفاوت و ظرفیتهایی هستند که میتوانند قصههای قرآن را وارد عرصههای عمومی جامعه کنند.
وی ادامه داد: یکیدیگر از نکات مهم استفاده از قصههای قرآن، در نظر داشتن تناسب مخاطب و سن و سال آنهاست. به نظرم برای کودکان آن گونه که باید کار تخصصی صورت نگرفته و صرفاً سعی شده تا با پرداختن به وجوه هیجانی ماجرا، به سرگرم کردن و جذب کودکان بپردازند.
حجتالاسلام محدثی، داستان حضرت موسی(ع) و دختران شعیب را نمونهای خوب برای استخراج پیام معرفی کرده و گفت: این داستان درسها و پیامهای بسیار متفاوتی دارد از جمله میتوان از تلاش برای معیشت و تأمین نیاز زندگی، رعایت عفاف و تلاش برای اختلاط نکردن با نامحرم، نگاه دقیق حضرت موسی(ع) به همنوعان و کمک به دختران شعیب و قدردانی شعیب از حضرت موسی(ع) نام برد.
وی با بیان اینکه برای تولید محصولات میتوان روی این محورها تأکید کرد، گفت: تسهیل انتقال مطلب به مخاطبان از دیگر ظرفیتهای داستان در قرآن است. باید روی این مسئله بیشتر فکر کرد که چگونه میشود پیامهای قرآن را براحتی و بدون شبهه افکنی به مخاطبان امروز منتقل کنیم.
داستانی قرآنی برای افشای چهره پهلوی
این پژوهشگر و محقق دینی، پرداخت داستانهای قرآنی و انطباق آنها با حوادث معاصر را از دیگر ظرفیتهای قصههای قرآنی معرفی کرد و اظهار داشت: پیش از انقلاب کتابهایی چون «ابراهیم» و «موسی» نوشته ابوتراب جلی نوشته شده بود که با داستانها و اصطلاحات خاص سعی داشت داستان حضرت ابراهیم(ع) و مواجهه او با نمرود را با دستگاه پهلوی و ساواک پیوند بزند که از این جهت بسیار اهمیت داشت. ما امروز باید این کار را برای جامعه جهانی هم از حیث افشاگری و هم استکبارستیزی انجام دهیم.
وی در اهمیت داستان و قصه برای تربیت کودکان گفت: جملهای از افلاطون هست با این مضمون که باید پرستاران و مادران را متقاعد کنیم که فقط داستانهای را که تأیید میکنیم برای کودکان بگویند چرا که تأثیر این داستانها بیشتر از تربیتی است که بهواسطه تمرین بدست میآید.
حجتالاسلام جواد محدثی اضافه کرد: ترویج قصهگویی شفاهی در عین توجه به فضای مکتوب بسیار مهم است که به نظر در حال کمرنگ شدن است. هرچند قصههای مکتوب تأثیرگذار هستند ولی به بیان شفاهی از حیث تأثیرگذاری نمیرسند.
وی با انتقاد از توجه نکردن به دایره واژگانی کودکان و پردازش قصههایی با بیتوجهی به این مسئله خاطرنشان کرد: بسیاری از کتابهای کودکان در حوزه قصههای قرآن به لحاظ واژگانی متناسب سن کودکان نیستند. رعایت تناسب با مخاطب و بیان نکتههای مفید برای مخاطبان فعلی باید همواره مدنظر نویسندگان باشد.
محقق و پژوهشگر دینی در بیان ظرافتهایی که باید در پرداخت قصههای قرآن مورد نظر نویسندگان باشد، گفت: قصههای قرآن به این خاطر که با عقاید ارتباط نزدیکی دارند ملاحظاتی برای بیان آنها باید مدنظر باشد و از آنجایی که با غیب سروکار دارد باید به ظرفیت فهم کودکان و سن و ذهنیت مخاطب آنها در هنگام نوشتن توجه نمود. ضمن اینکه قابل قبول بودن و باورپذیری قصه نیز باید با ظرافت در نظرگرفته شود چرا که میتواند موجب سست شدن اعتقادات شود.
حجتالاسلام محدثی در پاسخ به پرسشی مبنی بر نقش تخیل در نوشتن داستانهای قرآنی تأکید کرد: نمیتوان داستانهای قرآنی را به آب بست و حجم داستان را زیاد کرد. دست نویسنده برای استفاده از تخیل خیلی باز نیست. ضمن اینکه در خیلی از قصههای قرآنی چون در خود قرآن مبهم مطرح شده، نویسندگان به تفسیرها و روایات تفسیری در ذیل این قصهها مراجعه میکنند که بعضاً با اسرائیلیات مخلوط شده است. این اسرائیلیات از آنجایی که نکتههایی عجیب دارند قابل قبول نیستند و اصل قضیه را نیز زیر سؤال میبرند.
نظر شما